<< تحلیلی بر زندگی نامه و وصیت نامه ی پاسدار شهید عزت الله ساتیاروند >>
محل تولد: شهرستان پلدختر روستای ولیعصر (عج)
تاریخ تولد:1344/6/15
تحصیلات: اول دبیرستان
اولین سال حضور داوطلبانه در جبههها ی حق علیه باطل: 1360
عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: 1362
تاریخ شهادت (مفقودالاثر): 1362/12/8
محل شهادت: جزایر مجنون عملیات خیبر
تاریخ رجعت و تفحص پیکر مطهر: 1375/3/15 مصادف با عاشورا حسینی
قسمتی از وصیت نامه شهید عزت الله ساتیاروند :
<< خدایا اکنون که احتمال شهادتم بیشتر شده است، اکنون که اگر لیاقت لقای تو را داشته باشم زمانش کوتاه تر گردیده و اکنون که بیشتر از پیش عاشق تو و یارانم گشته ام از تو می خواهم ای پروردگار من، ای آنکه در غریبی مرا به قربت خویش رساندی و ای آمرزنده گناهان؛ گناهانم و مرا لیاقت شهادت عنایت فرما. >>
شهید عزت الله ساتیاروند در 15 شهریور ماه سال 1342 به عرصه ی گیتی نهاد و در زمره ی کسانی بود که امام خمینی (ره) در موردشان در سال 42 فرمودند: << سربازان من در گهواره هستند >> و به حقیقت امر از جمله ی آنانی بود که نمود راستین این پیش بینی تاریخی حضرت امام (ره) گردیدند.
دوران کودکی و مقطع ابتدایی را در زادگاه خویش سپری نمود و مقطع راهنمایی را در شهرستان پلدختر به پایان رساندند.
جوانی رعنا و خوش خلق که ندای << هل من ناصر ینصرنی >> امام خوبی ها را عاشقانه لبیک گفتند و هنوز در کوچه باغهای خاطراتش یادگاری های او همچون خورشیدی عالمتاب در نزد خداوند و جامعه می درخشد و گذر زمان هیچ گاه غبار فراموشی را آنان ننشانده است.
در اوایل جنگ تحمیلی که شور حسینی در میان جوانان با نفس مسیحایی حضرت امام خمینی (ره) دمیده شده بود و عاشقانه را چون سیلی خروشان روانه جبهه ها کرد شهید عزت الله ساتیاروند در زمره ی این خلیل عظیم و عاشقان بپا خواسته بود که در اولین وصیت خود اینگونه پرده از این عشق ماندگار بر میدارد: << اول از ملت قهرمان ایران می خواهم که امام را تنها نگذارند امامی که روح ماست، قلب و جان ماست. >> آری؛ او کسی بود که امام، بعنوان << سرباز گهواره >> را به ایشان اطلاق کرده بود.
اگر بخواهیم سخن را به وادی خصوصیات اخلاقی شهید بکشانم سندی محکمتر از وصیت نامه ایشان بیان اعتقادات و خصوصیات اخلاقیش نمی بینیم لذا در چند حوزه خصایص اخلاقی شهید عزت الله ساتیاروند را با استناد به وصیت نامه و خاطرات شهید بیان میکنیم:
1_ آمیختگی عمیق با عرفان و روحانیت: مقدمه ای که شهید بر وصیت نامه خود سرشار از مفاهیم بلند عرفانی و دینی و عشق ایشان به مرگ و شهادت در راه خداوند و دیدار با حق تعالی است. در نهایت شیفتگی بلکه همه ی اعمال و عبادتش را نه برای ترس از جهنم و نه برای رسیدن به بهشت می داند بلکه هدف او والاتر یعنی رضایت خداوند و رسیدن به معشوق حقیقی است. می نویسد: << خدایا ؛ خودت فرمودی عجب دارم از کسی که بر مرگ یقین دارد و خوشحالی می نماید خدایا مرگ ما که شهادت در راه تو و رسیدن به توست از چه چیزی بیشتر برایش خوشحالی نماییم. خدایا؛ تو را می ستایم نه به خاطر اینکه به من احتیاج داری. خدایا ؛ مگر این نیست که با مرگمان امواج رحمتت ما را در بر گرفته و دین اسلام پایدار می ماند پس ای گلوله ها مرا در بر بگیرید که عاشق وصال با معشوقم. >>
این آمیختگی و عشق بی پایان به مبدا هستی نشان از سطح بالایی از معنویت و عرفان در وجود این شهید والامقام دارد که در ادامه نشانه های ملموس تر این اتصال به سر چشمه کائنات بیان خواهد شد.
2_ توجه مسائل اجتماعی و احکام الهی: نگاه شهید عزت الله ساتیاروند به شهادت مرگ نیست بلکه آن را انتخابی آگاهانه و عزت و لطفی از طرف خداوند می داند و در وصیت نامه خویش مسائلی را با خانواده مطرح میکند که نه تنها نشانی از زمینی بودن نمی بینیم بلکه نشانه های آسمانی یک انسان را به روشنی خورشید می توان دید. اینکه از شنیدن خبر شهادتم خوشحال شوید و حتی آن را تعبیر به مراسم جشن عروسی کرده است و خانواده را توصیه به صبر در شهادت و همه ی سختی های زندگی میکند. با نگاهی قرآن محور از خانواده میخواهد که از اسراف فاتحه خوانی بپرهیزید زا << اسراف کنندگان برادران شیطانند>>.
در یک عبارت که ایشان را انسانی متصل به یک جریان فرا زمینی نشان می دهد میگوید: << اگر جنازه ام به دستتان رسید و امکان داشت مرا با لباس های نظامی ام به خاک بسپارید و جنازه ام را به مردم نشان دهید تا بدانند چیزی با خود نبرده ام>> و پیش بینی آگاهانه ی شهید عزت الله ساتیاروند که نشات گرفته از همان اتصال روحانی به مبدا آفرینش است به حقیقت می پیوندد و پیکر مطهرش در میدان جنگ خیبر سیزده سال در غربت می ماند:
پس از عمری غریبی بی نشانی خدا می خواست در غربت نمانی از آن سرو سر افراز از تو هر چند پلاکی باز گشت و استخوانی
و گویی سخنش در اندازه جامعه پس از خود فقط با خاکسپاری لباسهای نظامی اش معنا دار پیدا کرد و در ادامه ی همین مطلب می نویسد:
<< تا آنهایی که به فکر دنیا و کمبود اجناس هستند به خود آیند و قدری در باره ی آخرت فکر کنند. >>
3_ احترام به پدر مادر و اهمیت دادن به خانواده: توصیه به صبر و بردباری با الگو برداری از عاشورای حسینی، طلب حلالیت، طلب آمرزش و رحمت، گریه و بی تابی نکردن و گرم نگه داشتن پشت جبهه ها از جمله سفارشات شهید به خانواده است.
می نویسد: << مادرم، می دانم که در فقدان من بسیار ناراحتی و میدانم برایم نالان می شوی و ای پدر بزرگوارم ؛ ای که در برابرت هم در دنیا و هم در آخرت خجالت زده ام زیرا بعضی مواقع نافرمانیت کرده ام و می دانم غم و اندوه فراوان خواهی خورد اما صبور باش و مقاوم. >>
4_ ایمان قلبی به نصرت و یاری خداوند: شهید عزت الله ساتیاروند در دفترچه ی خاطرات خود در روز سه شنبه مورخ 1362/11/11 از یاری خداوند به رزمندگان اسلامی و امدادهای غیبی برای کمک رسانی به آنان سخن میگوید و می نویسد: در طی بمباران های متعددی که در اطراف قرارگاه بعمل می آمد هیچ کدام از رزمندگان اسلام که برای انجام عملیات خیبر در حال آماده سازی بودند آسیبی ندیدند و آن را ناشی از لطف و کمک خداوند متعال می داند و ایمان قلبی به امداد خداوند از روحیات بارز شهید بود که در همه ی عرصه های زندگی خویش و بخصوص با شهادتش آن را به منصه ی ظهور رساند.
5_ توجه به مسائل سیاسی روز و الگو پذیری از واقعه ی عاشورا: شهید عزت الله ساتیاروند در جای جای وصیت نامه خود در مورد عشق به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و الگو پذیری از ره روشنش که همان شهادت در راه دین و اعتقاد است سخن به میان می آورد: << به دشمنان این انقلاب و رهبر بگویم که هرگز دست از رهبر و دینمان و هدفمان بر نخواهیم داشت و شعار "هیهات من الذله " حسین (ع) را همچون سرور شهیدان که در کربلا عملا ثابت کرد ما هم در کربلا ی ایران ثابت خواهیم کرد و به آنها خواهیم فهماند که ما پیروان حسین(ع) هرگز زیر بار یزید صفتان روزگار نخواهیم رفت.>> دست بر نداشتن از رهبری و آرمان های بلند بنیان گذار انقلاب اسلامی، خوشحال کردن امام، گرم نگهداشتن جبهه ها، مقابله با تفرقه افکنان و نفاق انگیزان، تکریم خانواده ی معظم شهدا، حضور فعال در پایگاه مقاومت بسیج به منظور تقویت این نهاد مردمی، ایمان به آرمان آزادی کربلا و قدس شریف، صاحب نظر و عقیده بودن در مباحث کلان روز کشور مانند فتنه بنی صدر و مقابله با تفرقه انگیزی منافقان و در مسیر حزب الله حرکت نمودن از جمله ی مسائلی است که شهید هم در وصیت نامه و هم در زندگی خویش همواره مد نظر داشتند.
خاطرات بسیاری از شهید عزت الله ساتیاروند در ذهن و خانواده، دوستان و همرزمان ایشان به جای مانده است. خضوع و خشوع در انجام فرایض و عبادات که به نقل از دوستان همراه با لرزشی مدام در روح و به تبع آن به طور مشهودی در جسم ایشان متجلی بود.
شجاعت و.جنگاوری و ایستادن تا پای جان با وجود داشتن فرصت برای نجات خود از میدان نبرد به نقل از همرزمان، و عشق به آرمان بسیجی بودن و بسیجی ماندن به گونه ای که زمانی که به مرخصی می آمدند شبها در پایگاه مقاومت بسیج می خوابیدن و از مادر بزرگوارش نقل است هرگاه از او می خواست که در ایام مرخصی شبها را در منزل کنار خانواده سپری نماید شهید بیان می کردند که من در خانه احساس آرامش نمی کنم و خواب به چشمانم نمی رود، آرامش من در کنار بسیجیان و در فضای پایگاه مقاومت است.
در پایان وصیت نامه خویش می نویسد: << امیدوارم که خداوند قهار همه ی ما را ببخشد و در فرج آقا امام زمان (عج) تعجیل عنایت بفرماید و اماممان را طول عمر و اسلام را و میهن را پیروز و کفار منافقین را نابود گرداند به امید فتح کربلا و قدس و طول عمر امام عزیز تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی( عج) >>
📝 حاج شهرام ستاری (برادر شهید)

