اوایل جنگ یادم هست یک روز همراه پدر شهیدم در یک جلسه در سپاه شرکت کرده بودم.
همه کسانی که در آنجا بودند همه از مشکلات میگفتند ؛ از کمبودها و ناامنی ها میگفتند.
وقتی نوبت به پدرم رسید خیلی زیبا صحبت میکرد و گفت:
برادران ما برای انقلاب و امام آمده ایم خدمت کنیم و اصلا بحث مادیات مطرح نیست ما دست خالی از نظاممان از مردم و انقلابمان دفاع میکنیم...........
و در پایان سخن به فرمانده سپاه گفت: ما با دست خالی می رویم و از مردم دفاع می کنیم و امنیت شهر را به حول و قوه الهی به پایان می بریم.
بعد از پایان جلسه سپاه فرمانده سپاه که اقای قائمی بود به من گفت:
ای کاش چند نفر مانند باشی مومنی داشته باشیم که اینقدر عاشق امام و خدمت به کشورند و هدفشان خدمت به مردم است.
📝 مسعود ساتیاروند